بسم رب الشهداو صدیقین
می خواستم بدون مقدمه بنویسم اما دلم نیومد.اسفند 84 بعد از کلی خواهش با عنایت خدا و شهیدان دعوت شدیم به مناطق جنگی همراه با همایش معنوی جوان امروز جهان فردا.در طول سفر بروشوری به ما دادند که استاد جواد محدثی مطلب زیبایی رو نوشته بودند.و من اونو برای اولین مطلب وبلاگم انتخاب کردم.
یک میدان و دو هجوم
نه "مرز",تنها ابی و خاکی است,نه حمله,تنها زمینی وهوایی!
نه هجوم, فقط نظامی است,نه شکست و ضربه,فقط مادی.
"تهاجم فرهنگی",خطرناک تر از"هجوم نظامی"است.
در هجوم نظامی طمع به خاک است و زمین,در شبیخون فرهنگی طمع به اخلاق است و دین!
هجوم نظامی با سر و صدا و سرعت است,تهاجم فرهنگی اهسته و ارام.
ان ترسناک و نفرت افرین است ,این فریبنده وجذاب.
آن,افراد را به دفاع و مقاومت وا میدارد,این به استقبال و پذیرش میفرستد.
کشته ی آن شهید است ومرده ی این,پلید!
شهادت,دوست داشتنی است,اما ابتذال,نفرت انگیز.
در هجوم نظامی,دشمن,اعلام جنگو دشمنی میکند و مهتجم فرهنگی اعلام دوستی!...
در حمله ی نظامی صفیر اولین گلوله,همه را متوجه خطر میسازد,اما در تهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله ی اخر دشمن هنوز عده ای شبیخون را باور نمیکنند.
آن پیداست,این پنهان!
در آنجا زمین از دست میرود,اینجا شرف و دین.
آنجا درگیری با دشمن در مرزهاست,اینجا اسیب از حمله ی دشمن درون خانه هاست.
آنجا بمب های خوشه ای میریزند,اینجا شک و دودلی می انگیزند.
آنجا سلاح,موشک و بمب است,اینجا ماهواره وامواج تصویری.
در میدان حمله نظامی,پادگانها,مقرها وخطوط و خاکریزهابمباران میشود,در تهاجم فرهنگی مدرسه ها,مطبوعات,اندیش ها و عقیده ها.
در آن در گیری,کوه و دشت و دریا میدان بر خورداستودر این مقابله نبرد در عر صه ی مجلات ,رمانها,فیلم ها و کتابهاست.
انجا میدان مبارزه محدود است,اینجا گسترده.
انجا جنگی اشکار است و اینجا غارتی پنهان.
اسیران آن میدان "ازاده"اند و گرفتار این میدان"معتاد"و"الوده".
انجاشهادت خانواده ای را سربلند میسازد,اینجا اعتیاد وابتذال دودمانی را شرمگبن میسازد.
پدر یک شهید عزیز است وپدر یک آلوده سرافکنده.در میدان نظامی مجروح را به عقب بر میگردانند تل مداوا شود,در صحنه ی فرهنگی پس از اولین زخم و تر کش,به خطوط جلوتر انتقال می یابد.
تیر و ترکش,بر سر و دست مینشیند,ولی زهر و هوس و ویروس گناه,بر ایمان و اندیشه اسیب میرساند.
تشییع جنازه ی یک شهید شهری را روح حما سه می بخشد, اما الودگی نسلی به ابتذال , روح جامعه را افسرده میسازد .
هجوم نظامی , یک ملت را مقاوم تر می کند و هجوم فرهنگی , سست تر می سازد
انجا فشنگ شلیک می شود,اینجا اهنگ پخش می شود.
انجا در پی "ماه " اند , اینجا در پی "ماهواره" .
گذر گاه های ان جبهه سر بالایی است وعرصه های این میدان سرازیری.
انجا از خود میگذرند تا به خدا برسند ,اینجا از خدا میگذرند تا به خود برسندقربانیان ان , شهید راه "معروف"اندو قربانیان این کشته ی بیراهه ی "منکر"! بکوشیم تا مجروهان این جبهه و ترکش خوردگان این حمله نباشیم اگرهم اسیب دیده ایم به در مانگاه "توبه" برویم و ...تا دیر نشده غده ی گناه را "جراحی" کنیم
ایا سلامت روح و فکر به اندازه ی جسم مهم نیست ؟؟؟!!
خوب حالا میگم چراتو این وبلاگ مینویسم.چون عاشق شهدا و جبهه ا م و خودم و مدیونشون می دونم.و عاشق شهید همت ام.از سردار های رشید اسلام هم چیزهای زیادی می دونم.از هر کدوم مطلبی خواستید بگید,تا جایی که بتونم در خدمتم.فعلاً
یا علی مدد.